دکتور سلطان حمید نارون ابوی در شهر کابل به دنیا آمده پس از تعلیمات متوسطه در رشتۀ حقوق بین الدول از یونیورستی حقوق شهر باکو سند ماستری اخذ نموده است.

جناب نارون در پست های مهم حقوقی منجمله وزارت امور خارجه ایفای وظیفه نموده پس از آغاز جنگهای داخلی مجبور به ترک وطن گردیده به کشور آلمان ساکن گردید.

ایشان در مهاجرت نیز به کار های علمی - مسلکی پرداخته در جه دکتورای حقوق را از یونیورستی امستردام بدست آوردند.

 از ایشان آثار متعدد اعم از کتب ، مقالات و مضامین  حقوقی به نشر رسیده است.

 

دولت زیر بنای حقوق بین الملل

مقدمه

بخش اول

تعریف دولت

عناصر متشکلۀ دولت

دولت قلمرو یا خاک ساحه

جمعیت یا نفوس دولت

قدرت دولتی

فوقیت دولت

 (States Sovereignty)حاکمیت دولت

(Popular Sovereignty) حاکمیت مردمی

(Nation Sovereignty) حاکمیت ملی

حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی

انحصار جبر قانون

 

 

 

پادکست ها

 

 

.......... همکاری های سالم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مرتبط است به صلح و امنیت جهانی. صلح و امنیت یکی از آرزو های دیرینه بشریت بوده که تا امروز ادامه دارد و دستیابی به آن بدون تشکل نهاد های مسؤل پذیری که این اهداف را دنبال نمایند امکان پذیر نمیباشد.......

مقدمه .......

 

 

دولت که زیربنا و پایه های اساسی مطالعات سیاسی روابط بین الملل و حقوق بین الدول را تشکیل میدهد از چندین نگاه مورد مطالعه قرار میگیرد........

بخش اول

 

تعریف دولت

 

 

عناصر متشکله دولت که شامل ساحه خاک، نفوس و قدرت سیاسی میشود برای اولین بار توسط جورج یلینیک « (1851-1911) Georg Jellinek» محقق و حقوق دان اطریشی مطرح گردید ....

عناصر متشکلۀ دولت

 

 

ساحه خاک یا قلمرو عبارت از یک محدوده جغرافیایی بوده و برای تطبیق قدرت سیاسی دولت دارای ارزش فراوان است ...

دولت قلمرو یا خاک ساحه

 

 

جمعیت یک دولت آنعده افرادی هستند که در یک سرزمین واحد به صورت دایمی زندگی داشته وبا داشتن تابعیت آن کشور و احترام به قانون اساسی ان خود را از اتباع دیگر کشورها مجزا می پندارند.

جمعیت یا نفوس دولت

 

 

قدرت دولتی که رهبری و اداره نفوس را بعهده داشته و بالای قلمرو یا ساحه خاک بنیانگذاری میشود بحیث عنصر اساسی تشکیل دولت محسوب میگردد....

قدرت دولتی

 

 

دولت منحیث یک شخصیت عالی حقوقی دارائی دو خصوصیت مهم است که آنرا نسبت به دیگرشخصیت های فزیکی و حقوقی فوقیت میبخشد....

فوقیت دولت

 

 

دولت عالیترین سازمان اجتماعیست، حاکمیت دولت آن تئوری حقوقیست که فوقیت سازمان مذکور یعنی دولت را نسبت به سایر سازمانهای اجتماعی بیان میدارد.....

حاکمیت دولت

 

حاکمیت مردمی در نزد روسو همانا یک قرارداد اجتماعیست که برمبنای آزادی و مساوات فردی استوار باشد .....

حاکمیت مردمی

 

حاکمیت به آنعده اشخاسی تعلق میگیرد که در تطبیق قدرت و قانون حصه میگیرند و از طرف ملت به این وظیفه گماشته شده باشند......

حاکمیت ملی

  حاکمیت یک قدرت عالیست: این بدان مفهوم است که دولت بالا تر از خود هیچ موسسه و گروپ اجتماعی دیگری را نمیشناسد....

حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی

 

این خصوصیت دولت را منحیث عالیترین سازمان سیاسی وحقوقی معرفی نموده و از سایر سازمان های اجتماعی متمایز میسازد....

انحصار جبر قانون